“سلام به همه عزیزانم . من حسین اصغر مولایی در تاریخ 20 دی 1334 در شهرستان قوچان به دنیا آمدم و امروز دیگر نیستم تا با شما در این دنیا همراه باشم و زندگیام در این دنیا به پایان رسیده و من به دنیایی ناشناخته و جدید رفتهام ، دنیایی که همه از آن بی خبریم و من امروز در انجا هستم .
به عنوان یک معلم، مدتی به تربیت نسلهای جوان پرداختم. تجربههای آموزندهای کسب کردم و همیشه با افتخار به پیشرفت و پیشروی دانشآموزانم نظارت میکردم.
بخشی از زندگی من در روستا های اطراف شهرستان قوچان گذرانده و در روستاها و شهرهای این منطقه فعالیت داشتم. همیشه به تدریس و تربیت مشغول بودم و در کنار همسرم املبنین سهامی ، که یک همسر فداکار و دلسوز بود، خانوادهام را تشکیل دادیم.
خداوند به ما پنج دختر سالم و زیبا عطا کرد که هر یک از آنها برایمان منبع افتخار و شادی بودند. نام های آنان راکرم ، تکتم ، مریم ، مینا و مهسا گذاشتیم و هر کدام هدیه از سوی خدا برایمان بودند ، از تلاشها و تواناییهای آنها بهرهبرداری کردیم و همیشه با افتخار به موفقیتهایشان نظارت میکردیم.
خواهرم و برادرانم نور چشمم بودند و دوستانی داشتم همچون برادر که به اندازهی خانواده برایمان مهم بودند. با مهربانی و همدلیشان، لحظاتی پر از شادی و خاطرهساز داشتیم.
امروز من دیگر در میان شما نیستم، و در کنار پدر ، مادر و برادرانم در دنیای ابدی هستم ولی روحم همچنان در این دنیا حاضر است. من همچنان با شما در هر گامی که برمیدارید، در هر روزی که زندگی میکنید، در هر لحظهای که با خاطرات گذشته دلخوری میکنید، همراه شما هستم. خداحافظی نیست، بلکه وجودم همواره با شما و در هر خاطرهی زندگیتان ادامه خواهد داشت.
در خدمترسانی ،دلسوز باشید و به تربیت نسلهای آینده ادامه دهید. از خانواده و دوستانتان خوبی را بیابید و در هر قدم، با دستاوردها و موفقیتهای خود، با من همراه باشید. از همه شما دعای خیر میخواهم و امیدوارم که با داشتن یاد و خاطرات من در دلتان، همیشه پر از شجاعت و انرژی باشید.
خدا به شما انسانیت، سعادت و سلامتی بدهد. با آرزوی بهترینها برای شما، خدانگهدار.”